تو منو پیدا کن

 

خدایا سالهاست که به دنیا آمده ام، هفته هاست که نفس می کشم و ثانیه هاست که قلبم مرتب و بی وقفه می زند؛ تاپ، تاپ، تاپ ...
و نمی دانم که تا کی قرار است بزند؛ امروز، فردا و شاید هم ...
اما نمی دونم چرا؟ چرا می زند؟ برای چی می زند ؟ برای کی می زند؟ قلب ها برای کی به صدا در می ایند؟!!
حالا فرض کنیم قلب من یکی نزد و وایساد!! اونوقت فکر می کنی چی میشه؟!
یعنی اگه قلب من نزد، زمین ماتم می گیره و دیگه دور خورشید نمی چرخه؟! یا مثلا خورشید خانم می گه که: بدون پارسا عُمراً دیگه طلوع کنم!!
نه با با ؛ هیچ اتفاقی نمی افته، همون آش و همون کاسه، همه چی جای خودش، آسمون، زمین، دریا، روز و شب، دنیا همونی که بوده خواهد بود.
تازه، این فقط مخصوص قلب من نیست ها! اگه قلب خودتم نزنه، هیچ اتفاقی نمی افته. می تونی امتحان کنی! البته یک کمی خطرناکه حسن !!


پس این قلب چرا داره می زنه با اون صدای نکره اش!!
خدایا وقتی بود و نبود من برای این دنیا مهم نیست ، وقتی اگه من نباشم، ککشم نمی گزه، پس من کجام؟ چرا اینجام، اصلا اینجا کجاست که منو اوردی؟

 منو اوردی انداختی روی این زمین گرد و قلمبه که چی کار کنم؟ چه گلی به سر خودم و اون و تو بزنم؟ خدایا من کجای دنیا ایستاده ام، قراره به کجاش برسم؟

 خدایا من گمشدم

 تو منو پیدا کن. تو منو پیدا کن.

نظرات 6 + ارسال نظر
مسافر جمعه 30 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 11:05 ب.ظ

کافیه بخوایم تا پیدامون کنه ...
التماس دعا

قاصدک بی خبر شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 01:17 ب.ظ http://qa3dak.blogsky.com

ســـــــــلام
خوبی پارسا؟
خوشحال که برگشتی خوش اومدی :)
کامنتت رو که دیدم خیلی خوشحال شدم کجا بودی این همه وقت؟

باورم نمی شه تو این حرفها رو بزنی!

تو این روزها یادت نره منو هم دعا کنی....

عابد شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 03:46 ب.ظ http://negaheman.blogsky.com/

معرفت نفس همان روانشناسی و خودشناسی است که اقرب طرق به ماورای طبیعت ، و صراط مستقیم خداشناسی است . انسان بزرگترین جدول بحر وجود ، و جامعترین دفتر غیب و شهود ، و کاملترین مظهر واجب الوجود است .
این جدول اگر درست تصفیه و لایروبی شود مجرای آب حیات و مجلای ذات و صفات می گردد.
این دفتر شایستگی لوح محفوظ شدن کلمات نوریه و شجون حقایق اسما و شئون رقائق ظلیه آنها را دارا است .
دفتر حق است دل ، به حق بنگارش
نیست روا پر نقوش باطله باشد
سیر انفسی ، نهایت آن معرفت شهودی است که « لم اعبد ربا لم أره » و سیر آفاقی ، غایت آن معرفت فکری که « اولئک ینادون من مکان بعید » انسان کاری مهمتر از خودسازی ندارد ، و آن مبتنی بر خودشناسی است .
و ...
از کتاب معرفت نفس
آیت حق استاد حسن زاده آملی
امید که فایده افتد

مسافر شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 09:38 ب.ظ

هیچ چیز در این دنیا بی علت نیست . از انس و جن تا نبات و حیات !!! خیلی تخته گاز رفتی استاد !!!‌

صبا یکشنبه 1 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:37 ق.ظ http://www.saheleparvaz.blogsky.com

سلام آقا پارسا.ممنون از کامنت زیباتون.آره یه وقتایی شاید مطالبم شخصی بشه اما همشه اینطور نیست.سر بزن بهم.
آرمان هایم را بر روی شنهای ساحل نوشتم
ناگاه
موجی به ظاهر زیبااز سینه دریا برخاست و خود را به روی شنها کشید
محو دلفریبی اش بودم
وای
موج به دل دریا باز گشت و آرمانم را محو کرد و با خود برد
چه خواب هولناکی ........
دیگر هیچگاه آرمانهایم را بر روی همچو شنی نخواهم نوشت ......
یا رب مددی

الف.کاف چهارشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 08:24 ق.ظ http://open-area.blogsky.com

خدایا... منم گم‌شده‌م... میشه پیدام کنی بعد بگی خودت پیدام کردی ومال خودتم؟ مال خود ِ خودت...!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد