قصه ما و بهار، قصه « هر کسی از ظن خود شد یار من» است. یک دگرگونی بزرگ در جهان که ما بسته به حال و اوضاع و گرفت و گیرمان با آن برخورد می کنیم.
مثلا بچه ها بسته به سن و سالشون یه جور به بهار و عید نگاه می کنند که آدم بزرگا اونجوری نگاه نمی کنند. بچه ها معمولا در این ایام فکر اقتصادی و عقل معاششون به کمال و بلوغ می رسه!! و دنبال عیدی جمع کردن هستند و ما بزرگترها هستیم که آتیش به مالمون میزنیم و ... ( بقیه شو نمی گیم تا داغ دلم تازه نشه!)
خلاصه هر کسی بنا به سن و سال و شغل و موقعیتی که داره یه جور به این اوضاع و احوال نگاه می کنه و برداشت خاص خودش رو داره.
اما ما یعنی همون من فکر می کنم که در عید و بهار نمادهایی هست که جای تأمل بسیار داره. مثلا صفایی که در صبح های بهاری هست! یا پاکی و لطافتی که در باران بهاری هست! یا عطری که در گلهای بهاری وجود داره یا اصلا گره گشایی که در نسیم بهاری هست که عمرا اگه توی نسیم پاییزی باشه! همه اینها تأمل برانگیزه!
میدونید من به کجا رسیدیم؟
من می گم:
اگه بهار را خنده طبیعت بدونیم که حتما همینه! این معنایی جز این نداره که:
بهار، خنده خداست!
و این لبخند خدا، بالاترین عیدی و هدیه ای است که خداوند به ما آدما تقدیم می کنه. بدون هیچ توقع و منتی.
حالا باعیدی خدا می خوای چی کار کنی؟
قربونش برم که اینقدر مهربونه!
الله
سلام
ممنون برای حضورتون و صلواتی که نثار یه منتظر کردید
پست قبلی تون واقعا به جا و دلنشین بود برای من
ممنون از این نگاه زیبا
در پناه حق
سلام آقا پارسا
قدم رنجه فرمودید از این طرفا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خیلی خوشحالم که با اومدن بهار شماهم اینجارو خونه تکونی کردید و ...
با این عیدی خدا...نمیدونم شاید دلم بخواد منم به خدا عیدی بدم
....
چطوری؟
بماند ...
راستی سال نو شما هم مبارک
امیدوارم که امسال هر روز خدا بهت عیدی بده و توام به خدا لبخند بزنی
امیدوارم بهترین ها رو پیش رو داشته باشی
قشنگترین ها و دلنشین ترین ها رو...
راسی خیلی خوشحال میشم وقتی رفقای قدیمی یاد من و وبگاهمو می کنن...خیلی لطف کردی...خیلی.
سلام استاد
یهو میاید و ...
هر کجا هستید شاد باشید وسلمت
سلام..حالتون خوبه استاد...خیلی وقت بود که اینجا سر نزده بودم..خیلی خوب بود این دفعه بیشتر پست هاتون رو بازخونی کردم...وبلاگ خودم دیگه تعطیل شده ..دلم واسش خیلی تنگ شده..خیلی زیاد...اما نوشته های اینجا و کامنتها رو که خوندم یاد ایام قسمتی از روزهای زندگیم بود شاید یه مدا چند ماهه..اما خوب بود...البته شما هم یه حورایی اینجارو تعطیل کردین ولی خب این نحوه تعطیل کردن خوبه چون هر وقت دلت بخواد باز میتیونی بیای امامن یهو به سیم اخر زدم...
راستی یادم رفت اسممو بنویسم کامنت بالای متعلق به منه یعنی:صبا
سلام
یه سالی میشه سر نزدین به اینجا. زنده اید هنوز؟
سلام
دیشب خوابتونو دیدم! عجیب بود
یهو دلم خواست سر یزنم اینجا...خیلی خوبه که اینجا پا برجا هست هنوز ... واسه همین پست چند تا کامنت گذلشتم آخریشم سال 88 بوده انگار... و الان سال 91...کجایید دکتر؟ امیدوارم هر جا که هستید سالم و سلامت باشید...یاد این خلوتکده هم بکنید بد نمیشه..یعنی خیلی خوب میشه...
salam
bade 5 sal umadano didane paget hesse jalebi bud. take care