تاسوعا و عاشورای امسال برای من یه طور دیگه بود. آخه تا همین پارسال، بنابر یک سنت دیرینه خانوادگی مراسم روضه خوانی و عزاداری امام حسین در خونه مون برگزار می شد. اول ماه محرم که می شد یه شور و اشتیاقی تمام وجود من و امین رو در بر می گرفت که نگو و نپرس! همه چی توی خونه مون رنگ عزای امام حسین رو می گرفت، حتی سلام کردنمون، احوال پرسیمون هم یه جور دیگه می شد. تمام حیاط خونه رو با پارچه های برزنت، مسقف می کردیم و دیوارای حیاط با پارچه های مشکی که با اشعار محتشم نقش بسته بود، سیاه پوش می شدند: باز این چه شورش است که در خلق عالم است...
وای خدا، چقدر این اشعار قشنگه!! با اینکه کار پر دردسری بود ولی با لذت تموم انجامش می دادیم انگار خود امام حسین بهمون انرژی می داد. غیر از اقوام دور و نزدیک، اهالی محل، عزادارای همیشگی بودند.
همه ساله اول مراسم، امین زیارت عاشورا می خوند و بعدش هم که دو تا منبری بودند که سخنرانی می کردند و سینه زنی. همه اینا یه طرف، درست کردن حلیم روز عاشورا یه طرف!! ولی حلیمی می شد که مزه اش تا عاشورای سال بعد فراموش نمی شد.
ولی امسال بابا با فشاری که شهرداری آورد مجبور شد که خونه رو بفروشه. تا دو سه روز، نه من،نه امین باورمون نمی شد که خونه رو بابا فروخته ... خسته تون نکنم، امسال مراسم عزای امام حسین نداشتیم، بابا هم خرج و مخارج درست کردن حلیم رو داد به یه مؤسسه خیریه...
امین که اوضاع رو اینجوری دید، رفت قاطی بچه های مسجد و داربست زدند، توی این شبای سرد زمستون، چای و شیر داغ به مردم می دادند.
اما من که حال و حوصله هیچکاری رو نداشتم، رفتم مسافر کشی!! یه نوار سینه زنیِ محمود کریمی گذاشتم توی ماشین و هر کسی رو دیدم توی خیابون که منتظر تاکسی بود، صلواتی سوارش کردم... خدایا چقدر مردم مهربون و دوست داشتنی داریم ما. هم صحبتی با عزادارای امام حسین توی ماشین، صفایی داشت. اگه یکی از اون دعاهایی که اونا برام کردند مستجاب بشه، اوضاع دنیا و آخرتم یه جور دیگه می شه.
: خیر ببینی پسر جون!! الهی داماد شی پسرم! موفق باشید آقا!! خدا پدر و مادرت رو بیامرزه! اجرت با امام حسین! ...
به وبلاگ من سر بزنید
با سلام خدمت شما همکار گرامی
وب بسیار خوبی دارید که باعث شد به شما پیشنهاد تبادل لینک دهم.
لطفا پس از قرار دادن لینک ما با نام (سینما دات آی آر) از طریق لینک :
http://www.cinama.ir/feedback.html
نام (حداکثر 4 کلمه ) و آدرس وب خودرا برایمان ارسال تا به شما لینک دهیم
درصورتیکه به ما لینک نداده باشید لینک شما در سایت ما اضافه نمیشود
باتشکر
خوشحالم آپ کردی پارسا جان چشم من به وبلاگت خشک شده بود...راستی وبلاگ من دو نفری شد...
سلام
اشکم برا بار دوم در آوردی
حس اتون دقیقا درک می کنم که مراسم نداشتید و چه حالی داشتید ....
می گم شله مشهدی می دادید یا حلیم !!!!
من شله می خوام ....
وقت کردی ایمیل اتون رو چک کنید .. میل می دم در باره صدام :))
سلام
منم توی اون وبلاگم که شما دیدینش کوتاه مینویسم وگرنه تو وبلاگ بلاگاسکایام زیاد پرحرفی میکنم!
کوتاه نوشتن کاری نداره... مبهم نوشتن هم همین طور... اما خیلی از کوتاه نویسها مبهم مینویسن و بهش افتخار هم میکنن...
بگذریم...
فعلا سه چهار تا از پستهاتون رو خوندم...
من ساده نوشتن رو دوست دارم... و سادهنوشتها رو...
سلام خوبی
مسافر کشی صلواتی؟!!!
جالبه
بیا منم برات دعا کنم شاید از اینهمه دعا یکیش بگیره
الهی به جای ماشین یه اتو بوس بخری تا سال بعد به جای چند نفر یه اتوبوس برات دعای خیر کنن!!
شاد باشی
سلام پارسا جان
خوبی؟
چه عجــــب!
منم دلم تنگ شده بود :)
قبول یاشه ;)
یه زمانی هم روزهای محرم برام خیلی خاطره بود حسهایی که داشتم و.........اما اون حس دوگانگی که اینروزها دارم نمی ذاره...بگذریم!!!
با شنیدن دعای خیر آدما حس خیلی خوبی می گیرم :)
امیدوارم به هر خواسته ای که بخوای برسی و مطمئنم که می رسی ....چون دعای خیلی ها حتی تو این دنیای مجازی پشت سرت هست :)
خوش باشی :)
سلام.
ما هم محرما یه مراسمایی داریم که خیلی شبیه شماست. یه سر بزنید و نظر بدید. ممنون
سلام
ابتکار حتی تو عزاداری!!!!!!!!!
جالبه
سلام سلام سلام و........................
ساذه و دلنشین. راسته که میگن آنچه از دل برآید .......
وفتی که خوندم باورم نمی شد اشکم رو دستم بریزه...
خودمم نمی دونم چرا.....
کامنت زیبات رو هم خوندم مدتها بود که نمی آمدم ......
آرامش خاصی بهم دست داد وفتی فهمیدم تو اون شبها بیادم بودی....
راستشو بخوای بی تعارف ، منم حسابی بیادت بودم
یه مدتیه که یه کم حالم روبه راه نیست
ما با دیدن کامنتت کل وجودم لرزید،
ارادتمند آقا هستم همیشه .قصد ندارم تا کنکورم آپ کنم
شاید دیر به دیر ولی همیشه اینجاسر می زنم.....
سکوت همانند ساحلی شنی است ......
الانم از بیرون از خونه on شدم ....
پارسا یه کم هنگم.تا حالا شذه تو زندگیت سر دو راهی بوده باشی؟......نمیذونم دارم چی میگم....ولی یه چیزی فراموشم نکن و دعام کن.سلام منو به آقا برسون...
خیلی دلم تنگ شده فکر می کنم آقا دارن دعوت نامه رو امضا می کنن که سال تحویل کنارهم باشیم انشالله
راستی بابت مسافر کشی خیلی باحال بود منو بردی به وادی اشک و لبخند...خوش به حالت.....خوش به حالت....
حرف کلی دارم ولی خب فعلا تا اینجا بسه...
الان می فهمم که چقدر دلم تنگ شده بوده.....
الان میرم تا ایمیام رو چک کنم
خیلی ممنون بابت....
لطف کردی..........
بازم میگم بیادم باش
بیادتم....
راستی یه چندروز دیگه میام سر می زنم تا نتیجه رو بگم
نتیجه ی این که حسابی دعام کردی یا.....!!!!!!!!!
ای خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
ببخشید..............
گرچه به ظاهر خسته ام ولی دلم تاب و توانش بیش از اینهاست
خدایا شکرت
خیلی آرومم..............
ماشینو بد جایی پارک کردم تا جریمه نشدم برم....
خدانگهدار
راسی اون پستی که خونده بودی کدوم پست بوده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بازم گیر دادم ها....