زیر باران

 

می دانی دیشب باران امده بود و من دوباره باشنیدن صدای پای ان؛ دست و پایم را گم کردم.

 درست مثل همیشه.

 مثل لحظه ای که تو را برای اولین بار دیدم و چقدر دست و پایم را گم کردم.

 یادت هست ؟ ان روز هم باران می امد و تو چترت را به من دادی تا خیس نشوم و خودت رفتی

گوشه ای در زیر باران ایستادی و گفتی:

همه چیز زیر باران قشنگتر است.


نظرات 2 + ارسال نظر
مسافر پنج‌شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 05:45 ب.ظ

سلام ۲باه
آره راست می گی منم هول می شم بارون می یاد .. همش غصه اینو دارم که اگر بارون بند بیاد ؛ ۲باره کی می باره !!!
هر بارشی آغاز رو یشی ...
اگر با این سرعت آپ کنی خیلی ذوق زدمون می کنی :))

مسافر دوشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:09 ب.ظ

الووووووووو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد